تمرکز جریان غربگرا بر «گسل قومیتی» در آستانه سالگرد اغتشاشات
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۲۰۷۸۴
فارس پلاس؛ خط ویژه - خط ویژه، رصدی است روزانه از لابهلای روزنامههای داخلی و عملیات رسانهای پایگاههای خبری رسانههای ضد انقلاب، در این رصد برآنیم که بتوانیم خطوط مشترک میان بعضی از رسانههای داخلی و ضد انقلاب را بررسی و تحلیل کنیم.
*******
تمرکز جریان غربگرا بر «گسل قومیتی» در آستانه سالگرد اغتشاشات
یکی از سرفصل های «جنگ ترکیبی» در سال گذشته، تمرکز دشمن بر «گسل قومیتی» بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما هوشمندی مردم عزیز ایران و اقوام مختلف از کرد و لر و ترک و بلوچ و ترکمن و عرب...این نقشه شوم را نقش بر آب کرد. حال شاهدیم که برخی رسانه های جریان غربگرا دقیقا همسو و همراستا با عملیات روانی دشمن، بر گسل قومیتی متمرکز شده و در پی تحریک آن هستند.
در جدیدترین نمونه، روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «حقوق اساسی ملت فراموش شده است» نوشت:«نباید فراموش کرد یکی از مهمترین گزارههای مرتبط با آزادیهای مشروع برابری افراد در برابر قانون است، اما در ایران بین ۱۲تا۱۵ درصد از جمعیت ایرانیان را اقوامی (ترکها، کردها، بلوچها و...) تشکیل میدهند که در ایران هرگز حقوقی مساوی با سایر شهروندان در حوزههایی چون آموزش، مدیریت در کشور، تصدی مدیریتهای کلان و... نداشتهاند. بنابراین اصل مهم در تحقق آزادیهای مشروع که تساوی همه شهروندان در برابر قانون و بهرهمندی از حقوق اجتماعی، سیاسی، مدیریتی و... است، نقض شده است.»
در ادامه این مطلب آمده است:«بر این اساس روند تحقق توسعه در این نوع مناطق هرگز با سایر نقاط کشور برابر نبوده است.بسیاری از جادههای مناطق غرب کشور از خطرناکترین و حادثهخیزترین جادههای کشور است، اما تلاشی برای اصلاح این جادهها و بهبود زیرساختهای ضروری صورت نگرفته است. در واقع روند توسعه در استانی چون آذربایجانغربی با پیشرفت زیرساختها در استانهایی چون زنجان و همدان و... قابل مقایسه نیست.»
این روزنامه غربگرا هیچگاه اخبار خوب درباره استان های سیستان و بلوچستان و کردستان و خوزستان و لرستان و آذربایجان غربی و شرقی و...را منتشر نمی کند، از افتتاح راه آهن استراتژیک در سیستان و بلوچستان تا طرح عظیم آبرسانی در کردستان و از احیای دریاچه ارومیه تا طرح بزرگ آبرسانی خوزستان و...
استقبال اینترنشنال از موضعگیری یک روزنامه داخلی
شبکه ضدایرانی و تروریستی اینترنشنال از موضعگیری روزنامه شرق حمایت کرد.
این روزنامه منتسب به جریان غربگرا در مطلبی نوشته است:«مشکلات فراگیر در همه عرصههای زندگی ما رخنه کرده و فاصله بروزش کوتاه و کوتاهتر شده است. در 1401 وقتی مردم حوادث گشت ارشاد را میدیدند و متوجه نبود عدالت میشدند، واقعه مهسا امینی عامل ماشه میشود. اما صرفا عامل ماشه نمیتوانست باعث تداوم آن در این مدت طولانی شود، بلکه همان مشکلات پیچدرپیچ علت تداوم بود. در این واقعه فقط جوانان و زنان نبودند که عامل اصلی بودند؛ پشت آنها پدران و مادرانشان، اعتراضات اقتصادی، اعتراضات سیاسی و طبقه متوسط و حتی مشکلات اجتماعی عمیقی بود که توانست به آن تداوم بخشد. اگر اینها نبودند، قطعا اینطور تداوم پیدا نمیکرد. در واقع صورت قضیه زنان، سبک زندگی و جوانان است؛ اما پشتوانه آن، بحرانها و گسلهایی است که اتفاق افتاده و همچنان وجود دارد.»
در ادامه این مطلب آمده است:«اما چون عامل مبقیه وجود دارد، این قضیه با یک حادثه دیگر رنگوبوی دیگری پیدا میکند. تردید نکنید که جامعه دلخور است، اما این را که عامل ماشه چیست، کسی نمیتواند پیشبینی کند. مشخص نیست چه گروههایی پیشانی اعتراض، شورش یا به عبارتی این انفجار اجتماعی خواهند بود. در 1401 جوانان و زنان بودند. در 98 حاشیهنشینها بودند و اینکه در دوره بعدی را نمیتوانیم پیشبینی کنیم. اما عامل مبقیه یعنی گسلهای سیاسی عمیق وجود دارد و هر روز سختتر هم میشود؛ چون به آنها پاسخ داده نمیشود. »
رسانه های معاند به عنوان بازوهای دشمن در پی آن هستند که به هر بهانه ای که شده، جرقه آشوب و اغتشاش را بزنند. اما نکته اینجاست که برخی رسانه ها در داخل، خواسته یا ناخواسته در این پازل نقش بازی می کنند.
پایان پیام/.
منبع: فارس
کلیدواژه: روزنامه شرق اینترنشنال گسل قومیتی اغتشاش جریان غربگرا گسل قومیتی رسانه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۲۰۷۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طرحی برای رسانههای فردای ایران
سطح نازل آزادی رسانه و ضعف فاحش اقتصاد رسانه بارقههای امید رسیدن به گشایشی در نظام رسانهای را کمرنگتر از همیشه کرده است. اوضاع وخیم اقتصادی و بنبست سیاسی هم بر نظام رسانهای سایه انداخته است. فعلاً نشانهای از بهبود در افق پیدا نیست.
ولی اگر مقیاس تاریخ را وسیعتر از چند دهه در نظر بگیریم، شاید بتوانیم مشاهده کنیم که جامعه ایران ایستا نبوده و به هر طریقی با تکاپوها و جنبوجوشهایی که دارد راهش را پیدا کرده است.ایران در یک پیچ تاریخی قرار گرفته و دگرگونیهای بنیادینی که چند سال است نشانههایش را میبینیم آغاز شده است. ما برای نظام رسانهایِ فرداهای روشنتر ایران نیاز به طرحی و چارچوبی استوار و رسا و دقیق با اتکا به تجربیات گذشته داریم. هنگامی که یک جامعه به وقت نوزایی میرسد، نیازمند بدیلی است که بایدآماده کرده باشد تا بتواند در زمان نوزایی از آن بهره بگیرد، وگرنه در زمانهای که ایدههای سابق برافکنده میشوند و خلأ ایده پیش میآید، ایدههای کژ و نامطلوب و بدخواهانه میتواند بهراحتی خلأ را پر کند. از سوی دیگر، اگر بدیلی نداشته باشیم، دائماً وسواسگونه و منفعلانه تصور میکنیم سیاهی تا ابد ماندگار است، اما اگر از قبل به بدیلها و جایگزینهای احتمالی فکر کرده باشیم، بهسوی آن گام برمیداریم هرچند آهسته و با موانع و رنجهای بسیار.
باری، سؤال اصلی اینجاست: نظام رسانهای آینده ایران باید چطور باشد و بر چه پایههایی استوار باشد؟ شاید آزادی اولین مؤلفه اساسی آن باشد: آزادی از سانسور، آزادی از هرگونه ایدئولوژی و آزادی از هر نوع فشار اجتماعی از سوی گروههای صاحب قدرت و نفوذ. بخش مهمی از روزنامهنگاری مربوط است به دیدهبانی قدرت و نظارت بر عملکرد صاحبان قدرت. قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی واجد عناصری فسادپرور است که روزنامهنگاری مراقب و منعکسکننده این فسادهاست. طبیعی است که قدرتمندان در هر سطح و هر نوع بخواهند جلوی این دیدهبانی را بگیرند. پس رسانهها باید در برابر صدمات احتمالی از جانب قدرتمندان حفاظت شوند و مصون باشند. اولین مؤلفۀنظام رسانهای آینده ایران میتواند ایجاد سازوکاری حقوقی و قضایی و حرفهای برای برقراری آزادی رسانهها باشد.
دومین مؤلفۀ نظام رسانهای مطلوب در ایران میتواند قطع انحصار از رسانههای سنتی و نوین باشد. در کنار رادیو و تلویزیون عمومی ــ که همان هم تماماً نمیباید منحصر به تبلیغات سیاسی حکومت باشد و باید آرای بخشهای مختلف جامعه را با همه کثرتی که در آن است بازتاب دهد ــ لازم است که دهها و صدها شبکه تلویزیونی و رادیویی خصوصی وجود داشته باشند تا اقشار و گروههای مختلف با عقاید گوناگون و آرمانهایی متکثر بتوانند محتوای دلخواه را تولید و با فرم دلپسند خود منتشر کنند. به همین ترتیب، تعداد متنوعی از شرکتها و اوپراتورهای خصوصی اینترنتی باید بتوانند در حلقههای مختلفِ زنجیره کسبوکارِ دسترسی به اینترنت نقش داشته باشند.
برداشتن فیلترینگ اینترنت از همان جنس آزادی رسانه است، اما برای تأکید بیشتر و جبران تجربههای تلخی که داشتهایم، میتوان فصلی از طرح پیشنهادی نظام رسانهای مطلوب برای آینده ایران را جداگانه به آن اختصاص داد. شبکههای اجتماعی و سایتهای اینترنتی نباید فیلتر باشند، مگر در مواردی بسیار استثنایی در حوزه خلافکاری و جرائم نه اخبار و عقاید. فیلترینگ سمی است که بهتدریج به پیکر نظام رسانهای ایران تزریق شده است و در ایران فردا باید از این جسم خسته و فرسوده سمزدایی کرد.
برای رسیدن به این شرایط در رسانههای ایران نیازمند یک پیششرط اساسی هستیم: کمترین میزان دخالت حکومت در امور رسانهها، از مالکیت و مدیریت رسانهها تا مجوزدهی و نظارت و حمایت از رسانهها. اینکه میگوییم حکومت در نظارت بر رسانهها دخالت نداشته باشد، به این معنی نیست که هیچ نظارتی مطلقاً وجود نداشته نباشد، بلکه بدان معناست که حکومت ناظر و عامل نظارت نباشد تا این امکان برایش مهیا نباشد که جلوی رسانههایمنتقد و حتی مخالفش را بگیرد. نهادهای صنفی و حرفهای روزنامهنگاری مستقل میتوانند بر عملکرد حرفهای رسانهها نظارت داشته باشند و دادگاههای مستقل و عاری از جانبداری وچارچوب قضایی مخصوص رسانهها میتوانند درباره تخلفات احتمالی قضاوت کنند. این وضعیت نیازمند قانونگذاری و سازوکار حقوقی خاصی است که در آن از صدور مجوز پیش از انتشار برای مطبوعات و وبسایتها خبری نیست و با سهولت بهشبکههای تلویزیونی و خبرگزاریها امکان تأسیس میدهد.
در طرح پیشنهادی برای رسانههای فردای ایران، حکومت اگر میخواهد به رسانهها کمک کند، بهجای دادن یارانههای مستقیم و بازیگری در عرصه رسانهها، میتواند به توسعه امور زیرساختی رسانهها نظیر چاپخانه و اینترنت و استودیو و شهرکهای فناورانه رسانهای بپردازد، تازه آنهم بهصورتی غیرمستقیم. همچنین همه رسانهها با انواع عقاید و نظرات انتقادی نیز باید بتوانند از این زیرساختها استفاده کنند و زیرساختها نباید متعلق باشد به وفاداران به گروه سیاسی خاصی یا معتقدان به عقیده بخصوصی.
بازپیکربندی نظام رسانهای نیز از دیگر مسایلی است که میتواندر طراحی نظام رسانهای آینده به آن توجه کرد. سیاستهای سانسور و فیلترینگ و همچنین ایجاد اعوجاج و منحرفکردن نقشهای نهادهای مدنی باعث شده است که رسانههای مختلف در ایران نقشهایی را بر عهده بگیرند که نه وظیفه آنهاست و نه از عهده انجامش برمیآیند. برای مثال، در برههای از تاریخ نیمقرن اخیر ایران، از مطبوعات بهجای احزاب استفاده شده است یاهماکنون از شبکههای اجتماعی برای اطلاعرسانی در حد رسانههای حرفهای بهره گرفته میشود. رسانههای مختلف بایددوباره نقشهای طبیعی و معمولی خود را بر عهده بگیرند و نقشهای تحمیلی را به نهادهای مربوط به آنها واگذار کنند.
در چنین شرایط و زمینهای که تصویر شد، رسانهها بهتدریج خواهند توانست قدرتمند شوند و روزنامهنگاران تشکلهای صنفی و مدنی خود را شکل دهند و کسبوکار رسانهای رونق بگیرد. دیگر لازم نیست حکومت به رسانهها کمک مالی کند و همین که آزادی آنها را با نظامهای قضایی و حقوقی خاصی پاس بدارد کافی است. رسانهها نیز نباید آزادی رسانه و بیان را از حکومت گدایی کنند، بلکه به قدرت اجتماعی خود آن را بهدست میآورند. باقدرتگرفتن نهادهای صنفی و حرفهای روزنامهنگاری، اگر حکومت نخواهد آزادی رسانه را پاس بدارد باز هم ناگزیر است که به آزادی احترام بگذارد. از سوی دیگر، در چنان وضعیتی رسانهها خودشان خواهند دانست چطور باید رقابت کنند و روزنامهنگاری چه اصولی دارد و در بازار رسانهها چگونه باید مخاطبان را جذب کرد. بنابراین نیازی نخواهد بود که حکومت در نقش مرشد و استاد و معلم رسانهها ظاهر شود. آن نظام رسانهای که درست شکل گرفته باشد و ارکانش صحیح باشد، میتواند بهکمک روزنامهنگارانش تشخیص دهد چقدر به عامهپسندی بگراید و چه اندازه نخبهگرا باشد، کجا وارد شود و تا حد جلو رود.
وقتی نظام رسانهای از وضعیت همواره استثنایی خارج شد و به وضعیتی طبیعی دست یافت، آنگاه تازه در چنان فضای نرمال و در چنین نظام رسانهای هنجارینی، رسانههای ما به آفتهایی برخواهند خورد که رسانههای همه کشورهای عادی جهان با آن روبهرو شده بودهاند، مسایلی از جمله ضربهخوردن از شبکههای اجتماعی و شرکتیشدن رسانهها و اثرپذیری از فناوری. برای این مشکلات نیز راهحلهایی هست که میتوان همچون سایر کشورها به کار بست.
در آینده ایران، وقتی که خورشید بتابد و سپیده رخ بنماید، ما نمیتوانیم با نظام رسانهای کهنه کار کنیم و نیازمند نظم رسانهای تازه و بدیل هستیم. از حالا که در قعر چاه مشکلات و مصائب گیر افتادهایم باید به فکر فردا باشیم. علاوه بر مؤلفههایی که ذکر شد، حتماً ضروریات و پیششرطهای دیگری نیز هست که تا رسیدن به روزهای خوش رسانهای باید ارائه شوند و دربارهشان بحث شود.اینکه ما در شرایط فعلی از نظام رسانهای جایگزین صحبت کنیم، حاصل خوشخیالی یا سادهدلی یا زیستن در رؤیاهای واهی یا امیدواری به هر قیمتی نیست. وقتی ما بدیل داشته باشیم و دربارهاش صحبت کنیم، از هماکنون به زایاندن نظم جدید و دگرگونی کمک کردهایم. رسیدن به نظام رسانهای بدیل یکی از مراحل مهم و مؤثر تحول و گذاری است که با همه گرفتاریها و مصیبتهای کنونی، در چشمانداز این کشور میتوان دید.
*روزنامهنگار
۴۷۲۳۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900950